English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6797 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
certificate of incorporation U شرکت نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
capital stock U عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
Other Matches
letterhead U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads U مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation U شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
limited company U شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
constituent company U شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company U شرکت مادر شرکت مرکزی
private U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates U رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless U شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
body corporate U شرکت شرکت سهامی
business group U شرکت سهامی [شرکت]
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
firms U شرکت
incorporation U شرکت
firmer U شرکت
contribution U شرکت
contributions U شرکت
firm U شرکت
consociation U شرکت
partnership U شرکت
partnerships U شرکت
participation U شرکت
EIS U ول شرکت
companies U شرکت
company U شرکت
fellowsh U شرکت
hand U شرکت
firmest U شرکت
cahoot U شرکت
houses U شرکت
association U شرکت
house U شرکت
businesses U شرکت
handing U شرکت
enterprise U شرکت
concerns U شرکت
concern U شرکت
associations U شرکت
corporation U شرکت
enterprises U شرکت
business U شرکت
corporations U شرکت
housed U شرکت
entry U شرکت کننده
participable U شرکت کردنی
partake U شرکت کردن
inveluntary partnership U شرکت قهری
intel corporation U شرکت اینتل
insurance company U شرکت بیمه
general partnership U شرکت تضامنی
participative U شرکت کننده
giant corporation U شرکت بزرگ
go into U شرکت کردن در
holding company U شرکت مرکزی
holding company U شرکت مالک
participable U شرکت بردار
contributors U شرکت کننده
contributor U شرکت کننده
house flag U پرچم شرکت
invalidation of company U بطلان شرکت
partaken U شرکت کردن
founder U موسس شرکت
foundered U موسس شرکت
foundering U موسس شرکت
founders U موسس شرکت
ncr corporation U شرکت NCR
microsoft corporation U شرکت مایکروسافت
memorandum of association U اساسنامه شرکت
memorandom of association U اساسنامه شرکت
entrepreneur U موسس شرکت
partakes U شرکت کردن
partaking U شرکت کردن
joint stock U شرکت سهامی
parent company U شرکت اصلی
parent company U شرکت مادر
business U شرکت تجاری
parcenary U شرکت در ارث
joint stock company U شرکت سهامی
businesses U شرکت تجاری
pall bearer U شرکت میکند
entrepreneurs U موسس شرکت
subsidiaries U شرکت تابعه
associative U شرکت پذیر
principals U شرکت اصلی
principal U شرکت اصلی
associativity U شرکت پذیری
branch of a company U شعبه شرکت
partook U شرکت کردن
contributing U شرکت کردن
contributes U شرکت کردن
contributed U شرکت کردن
contribute U شرکت کردن
stand-ins U شرکت کردن
stand-in U شرکت کردن
stand in U شرکت کردن
associated company U شرکت وابسته
artieles of association U شرکت ناور
articles of assosiation U اساسنامه شرکت
subsidiary U شرکت تابعه
societies U شرکت کمیته
society U شرکت کمیته
private enterprise U شرکت خصوصی
joint-stock companies U شرکت سهامی
joint-stock company U شرکت سهامی
corporatism U شرکت گرایی
participating U شرکت کننده
parcenary U شرکت مشاع
acting company U شرکت عامل
affiliated company U شرکت وابسته
aiding and abetting U شرکت در جرم
article of a company U اساسنامه شرکت
article of association U اساسنامه شرکت
participates U شرکت کردن
participated U شرکت کردن
corporativism U شرکت گرایی
participants U شرکت کننده
complicity U شرکت در جرم
participation U شرکت در جرم
company union U اتحادیه شرکت
participation U شرکت کردن
datapro U یک شرکت تحقیقاتی
dissolution of a company U انحلال شرکت
winding up of a company U انحلال شرکت
dissolution of partner ship U فسخ شرکت
doctor to the company U پزشک شرکت
economic unit U خانوار شرکت
electric company U شرکت برق
corporately U بصورت شرکت
corporate appraisal U ارزیابی شرکت
cooperative society U شرکت تعاونی
champerty U شرکت در دعوا
participate U شرکت کردن
civil partnership U شرکت مدنی
commercial company U شرکت تجاری
commercial firm U شرکت تجارتی
company law U قوانین شرکت
company network U شبکه شرکت
company seal U مهر شرکت
company secretary U منشی شرکت
compulsory partnership U شرکت قهری
cooperative U شرکت تعاونی
cooperative company U شرکت تعاونی
mutual company U شرکت تعاونی
employer's liability insurance company U شرکت بیمه
voluntary partnership U شرکت اختیاری
partnerships U شرکت تضامنی
partnership U شرکت تضامنی
liquidation U تصفیه شرکت
share [in] U شرکت [سهم] [در]
winding up U انحلال شرکت
airline U شرکت هواپیمایی
airlines U شرکت هواپیمایی
C.O U مخفف شرکت
play ball with someone <idiom> U شرکت منصفانه
sit in on <idiom> U شرکت درجلسه
a stand-alone company U یک شرکت مستقل
accession U شرکت در مالکیت
manager U یس بخش در شرکت
to take part [in] U شرکت داشتن [در]
participant U شرکت کننده
managers U یس بخش در شرکت
to sit out U شرکت نداشتن در
corporations U شرکت سهامی
to play at U شرکت کردن در
proprietary company U شرکت خصوصی
proportional liability partnership U شرکت نسبی
private company U شرکت خصوصی
take a hand at U شرکت کردن در
assisted U شرکت جستن
private corporation U شرکت خصوصی
sit out U شرکت نداشتن در
assisting U شرکت جستن
Recent search history Forum search
1They decided to buy the company outright.
1مدیرامورمالی شرکت
1بدین وسیله از شما صمیمانه دعوت به عمل می آید، تا در برنامه ی که به مناسبت سپاس گذاری و قدر شناسی از مساعدت های مالی کشور جاپان، که از جانب اداره محلی بامیان برنامه ریزی گردیده است، شرکت ورزیده ممنون
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1شرکت ما متحمل ضررو زیان مالی زیادی شده است
1Leberschwellung
0شرکت کردن
0منظور از ثبت یک شرکت سهامی خاص چیست؟چرا باید برای ثبت ان سلسه وار عمل نمود؟کارایی این نوع شرکت چیست؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com